سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به یکى از یاران خود فرمود هنگامى که او از بیمارى شکوه نمود . ] خدا آنچه را از آن شکایت دارى موجب کاستن گناهانت گرداند ، چه در بیمارى مزدى نیست ، لیکن گناهان را مى‏کاهد و مى‏پیراید چون پیراستن برگ درختان ، و مزد درگفتارست به زبان ، و کردار با گامها و دستان ، و خداى سبحان به خاطر نیت راست و نهاد پاک بنده هر بنده را که خواهد به بهشت درآورد . [ و مى‏گویم ، امام علیه السّلام راست گفت که در بیمارى مزد نیست ، چه بیمارى از جمله چیزهاست که آن را عوض است نه مزد چرا که استحقاق عوض مقابل بلا و مصیبتى است که از جانب خدا بر بنده آید ، چون دردها و بیماریها و مانند آن ، و مزد و پاداش در مقابل کارى است که بنده کند ، و میان عوض و مزد فرق است و امام چنانکه علم نافذ و رأى رساى او اقتضا کند آن را بیان فرمود . ] [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----6372---
بازدید امروز: ----0-----
بازدید دیروز: ----0-----
روح تکانی

 

نویسنده: فرهاد
سه شنبه 85/7/18 ساعت 2:57 عصر


نسل ما ، نسل پرمدعایی است یا به جا یا بی جا! و صد البته هنوز هم حق این نسل آنچنان که باید و شاید ادا نشده است.به هر حال خواسته ها و داشته های این نسل را در تمام شئون فرهنگی مملکتمان هم می بینیم و هم نمی بینیم. مقدمه را طولانی نکنم ، به باور من موسیقی ایرانی دوران طلایی خود را پشت سر گذاشته است، نه اینکه آدم های طلایی نداشته باشد. واقعیت این است که سالهاست بزرگان تحمل همدیگر را ندارند.به پیشینه اگر نگاه کنیم پشت هر آهنگ و هر تصنیف و هر ترانه موفقی اسامی کسانی به چشم می خورد که فقط جمع آنها  ماندگاریشان را رقم زده است. دوران رادیو و برنامه گلها را  بیاد بیاوریم یا گروه چاووش و سپیده را ، مثلت سایه، لطفی و شجریان را! و بعدتر مشکاتیان و شجریان را ! و سه گانه بیداد و نوا و دستان را! ناظری ها و پورناظری ها را! و حال را نگاه کنیم. حتی کارهای بزرگان هم کارهای معمولی به نظر می رسند.چون از هم جدا افتاده اند و یکی از دلایل اسقبال از موسیقی پاپ هم همین جدایی هاست. الغرض اگر مافیای موسیقی مجالی به نسل ما بدهد این نسل هم حرفهایی برای گفتن دارد. و اما دلیل این نوشته "زرد و سرخ و ارغوانی " امیر حسین سام است.اثری بی نظیر و ماندگار که تشویق بزرگان را هم در پی داشت و صد البته هنوز هم حق خود را نگرفته است.خود امیر حسن سام در وبلاگش(البته الان به روز نمی شود) در این باره نوشته است:

"از دوستان می‌شنوم که «زرد، سرخ، ارغوانی» در ایران منتشر شده است. دوستی می‌گوید که امروز آن را از انتشارات «بتهون» تهیه کرده. یاد و خاطره روزهای خلق و ضبط این کار در دلم زنده می شود. انبوهی از خاطرات تلخ و شیرین را به یاد می‌آورم و ناخودآگاه لبخندی بر لبانم و اشکی در چشمانم می‌نشیند.

به یاد می‌آورم روزها و شب‌هایی را که در خلوت خود این نغمه‌ها را می‌نواختم و زمزمه می‌کردم. به یاد می‌آورم روزی را که برای اولین بار «زرد، سرخ، ارغوانی» را در میان جمعی از فرهیختگان خواندم و تا به خود آمدم دیدم که دوستان یکدل، همنفس و هم‌آواز آهنگساز خسته‌دل شده‌اند.

به یاد می‌آورم شب‌ها و روزهایی را که ساعت‌های مدید در بیمارستان کار می‌کردم و همسرم بار یک زندگی مشترک را به تنهایی بر دوش می‌کشید تا هزینه چند میلیون ‌تومانی ضبط «زرد، سرخ، ارغوانی» را پس انداز کنیم و در کشوری که کمتر کسی دلش برای موسیقی ملی‌اش می‌سوزد باز صدای سازهای ایرانی را در کنار انبوه تولیدات موسیقی پاپ بشنویم.

به یاد می‌آورم روزها و شب‌هایی را که تا صبح در استودیو کار می کردیم و خون دل می‌خوردیم. زمانی را به یاد می‌آورم که کسانی خرده می‌گرفتند که این موسیقی «پولی فونیک» و «خاص» نیست و ساده است. و من ناخودآگاه به یاد «مرغ سحر» می‌افتادم که هنوز زنده است و سحرگاهان می‌خواند و در عین سادگی چه زیباست!

به یاد می‌آورم روزی را که مدیر یک انتشارات بزرگ صوتی تصویری گفت «این اثر متاسفانه ما را به یاد موسیقی دهه شصت می‌اندازد». و من بینوا تا آن روز فکر می کردم که اوج درخشش و شکوه موسیقی ملی ما در چند دهه اخیر، آن دوره بوده است. و بعد فرمودند «کاش شعر زرد سرخ ارغوانی را با یک شعر عاشقانه عوض کنید» و من می‌خواستم بگویم در این کار شعر و موسیقی با هم متولد شده‌اند، ولی فقط لبخند زدم و بعد در راه، خسته و نومید به حال موسیقی ایران گریستم.

به یاد می‌آورم روزی را که قرارداد فروش «زرد، سرخ، ارغوانی» را دقیقا به یکدهم قیمت مخارج آن و با کمال رضایت امضا کردم و در دلم گفتم باید این شعله را روشن نگه داریم. باز هم دستمزد طبابتم را جمع خواهم کرد برای کار بعد!! و در چشمان پدرم تبسمی دیدم که گویی می‌گفت این نوع از جنون موروثی است!

و از همه شیرین‌تر و ماندگارتر، به یاد می‌آورم رشته مهر و مودتی که در زمان تولید این کار میان من و «سینا جهان‌آبادی» و «اشکان کمانگری» شکل گرفت و سرآغازی شد برای کار «گروه سایه» که در آن مهر و عشق و همدلی جایی برای عقل حسابگر نگذاشته است.

برای آشنایی بیشتر با این آهنگساز جوان و هنرمند نوشته خوابگرد را در مورد آلبوم "صبح ،بهار ،باران" بخوانید که انصافاً نوشته کاملی است و برای آشنایی با او کفایت می کند.فقط این را بگویم آثار این هنرمند دیگرگونه با آثاری است که تا حالا شنیده اید.شاید به خاطر دوری این جوان متولد 1357 از وطن خود باشد.و دوری از دو دوزه بازی های اهالی موسیقی وطنی!

 

شعر و آهنگ: امیرحسین سام
آواز: اشکان کمانگری

نوازندگان آلبوم :

کمانچه: سینا جهان آبادی
سنتور: مجید اخشابی
تنبک: کامبیز گنجه‌ای، امیرعلی سام
نی: پاشا هنجنی
تار و تارباس: آزاد میرزاپور
عود: علی پژوهشگر
دف: حسین رضایی‌نیا 
 
 

 

?- زرد ، سرخ ، ارغوانی

?- ساز و آواز اصفهان ، فرود به ماهور

?- در قطار

اگر مشکلی پیش آمد از  اینجا بگیرید.

برای دانلود روی آهنگ ها کلیک کرده و Save target as... را بزنید. 

   


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • زرد ، سرخ ، ارغوانی- امیر حسین سام
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • مطالب بایگانی شده

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •